کد مطلب:35498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171
از كسانی نباش كه... اگر طاعت و بندگی كند، كوتاهی نماید و چون (از خدا) درخواست حاجت كند اصرار نماید. مرد گمنامی از امیرالمومنین (ع) درخواست كرد كه او را اندرزی چند گوید. علی (ع) در پاسخ درخواست او چنین فرمود: بود مزد آن را كه كرده است كار بود خاص آنان، بهشت خدا مخور از ریاكار، هرگز فریب كه خود ساده دل را نماید شكار چو یزدان بر اهل ریا دشمن است چو كردار او مثل گفتار نیست اگر دوست داری تو پرهیزكار به آلوده دامن اگر دشمنی به طوفان چو شد كشتی خیره سر پشیمان به راه خدا رو نهد ولی وای از آن روز و آن روزگار شود خیره سرتر ز روز نخست فزونخواه و بیكاره و خودپسند سراب حقیقت بود در نظر فرومایه و پست و بی آبرو چو چیزی ربایند مدحت گرند [صفحه 130] به ممدوح خودبسته بس ناسزا همه بنده بر آستان ملوك بود سخت بیزار از مستمند گلین كلبه و كاسه چوبین بود ندارند در دل ز یزدان هراس سبكتر ز هر چیز ایمان او كند از گنه توبه بسیار زود اگر بود با دیده ای اشگ ریز مبادا كه با چشم رافت نگر كه تنها نوازشگر مهربان تو گر پارسایی و پرهیزكار گر از كارشان شرم داری به جان [صفحه 131]
«یقصر اذا عمل و یبالغ اذا سال،...»
چو نا كشته ای چشم خرمن مدار
كه پاكیزه بودند در این سرا
كه گسترده دام ریا نانجیب
به نیرنگ از وی برآرد دمار
ریاكار در راه اهریمن است
كسی خوارتر از ریاكار نیست
بدو اقتدا كن در این روزگار
مبادا كه آلوده دامن كنی
به زاری كشد ناله ها از جگر
ریاكاری و شرك یك سو نهد
كه گردد ز گردابها بركنار
ز گرداب چون شد برون تندرست
به ظلمات شهوت چنین مردمند
به گرداب شهوت شود غوطه ور
گدایی كند از در این و او
به یك بار راندن حیا بشگرند
به یاوه دارند شرم از خدا؟
شكم سیر دارند با این سلوك
چو بی سفره باشد فقیر نژند
چنین خانه كی جای خودبین بود؟!
فروشند دین با غذا و لباس
زیانكار در نزد او راستگو
ولی گرگ با توبه آن شد كه بود
بود در دلش آتش كینه، تیز
بدین قوم ناچیز سازی گذر
شود پاره به دندانشان!
بدان را به وجدان خود عرضه دار
تو در كوی پرهیزكاری بمان
صفحه 130، 131.